شعر صبح 140
يكشنبه, ۱۴ تیر ۱۳۹۴، ۰۵:۱۰ ق.ظ
شکست عهد مودت نگار دلبندم
برید مهر و وفا یار سست پیوندم
تطاولی که تو کردی به دوستی با من
من آن به دشمن خون خوار خویش نپسندم
من آن نیم که پذیرم نصیحت عقلا
پدر بگوی که من بی حساب فرزندم
بیا بیا صنما کز سر پریشانی
نماند جز سر زلف تو هیچ پابندم
سعدی
برید مهر و وفا یار سست پیوندم
تطاولی که تو کردی به دوستی با من
من آن به دشمن خون خوار خویش نپسندم
من آن نیم که پذیرم نصیحت عقلا
پدر بگوی که من بی حساب فرزندم
بیا بیا صنما کز سر پریشانی
نماند جز سر زلف تو هیچ پابندم
سعدی
۹۴/۰۴/۱۴