شعر صبح 168
يكشنبه, ۱۱ مرداد ۱۳۹۴، ۰۶:۰۰ ق.ظ
ای عاشقان ای عاشقان دیوانه ام کو سلسله
ای سلسله جنبان جان عالم ز تو پرغلغله
برخیز ای جان از جهان برپر ز خاک خاکدان
کز بهر ما بر آسمان گردان شده ست این مشعله
آن را که باشد درد دل کی رهزند باران گل
از عشق باشد او بحل کو را نشد که خردله
سلطان سلطانان شوی در ملک جاویدان شوی
بالاتر از کیوان شوی بیرون شوی زین مزبله
بی دل شو ار صاحب دلی دیوانه شو گر عاقلی
کاین عقل جزوی می شود در چشم عشقت آبله
رو رو دلا با قافله تنها مرو در مرحله
زیرا که زاید فتنه ها این روزگار حامله
در روز چون ایمن شدی زین رومی باعربده
شب هم مکن اندیشه ای زین زنگی پرزنگله
خامش کن ای شیرین لقا رو مشک بربند ای سقا
زیرا نگنجد موج ها اندر سبو و بلبله
مولانا
ای سلسله جنبان جان عالم ز تو پرغلغله
برخیز ای جان از جهان برپر ز خاک خاکدان
کز بهر ما بر آسمان گردان شده ست این مشعله
آن را که باشد درد دل کی رهزند باران گل
از عشق باشد او بحل کو را نشد که خردله
سلطان سلطانان شوی در ملک جاویدان شوی
بالاتر از کیوان شوی بیرون شوی زین مزبله
بی دل شو ار صاحب دلی دیوانه شو گر عاقلی
کاین عقل جزوی می شود در چشم عشقت آبله
رو رو دلا با قافله تنها مرو در مرحله
زیرا که زاید فتنه ها این روزگار حامله
در روز چون ایمن شدی زین رومی باعربده
شب هم مکن اندیشه ای زین زنگی پرزنگله
خامش کن ای شیرین لقا رو مشک بربند ای سقا
زیرا نگنجد موج ها اندر سبو و بلبله
مولانا
۹۴/۰۵/۱۱