شعر صبح 174
شنبه, ۱۷ مرداد ۱۳۹۴، ۰۵:۵۲ ق.ظ
دل برگرفتی از برم ای دوست دست گیر
کز دست می رود سرم ای دوست دست گیر
سر می نهم که پای برآرم ز دام عشق
وین کی شود میسرم ای دوست دست گیر
راضی شدم به یک نظر اکنون که وصل نیست
آخر بدین محقرم ای دوست دست گیر
سعدی نه بارها به تو برداشت دست عجز
یک بارش از سر کرم ای دوست دست گیر
سعدی
کز دست می رود سرم ای دوست دست گیر
سر می نهم که پای برآرم ز دام عشق
وین کی شود میسرم ای دوست دست گیر
راضی شدم به یک نظر اکنون که وصل نیست
آخر بدین محقرم ای دوست دست گیر
سعدی نه بارها به تو برداشت دست عجز
یک بارش از سر کرم ای دوست دست گیر
سعدی
۹۴/۰۵/۱۷