شعر صبح 200
پنجشنبه, ۱۲ شهریور ۱۳۹۴، ۰۱:۱۲ ب.ظ
زهی چشم مرا حاصل شده آیین خون ریزی
ز هجران خداوندی شمس الدین تبریزی
ایا ای ابر گر تو یک نظر از نرگسش یابی
به جای آب آب زندگانی و گهربیزی
به هنگامی که هر جانی به جانی جفت می گردند
بفرمودند گر جانی به جان او نیامیزی
هر آنچ از روح او آید به وهم روح ها ناید
که خشتک کی تواند کرد اندر جامه تیریزی
بیا ای عقل کل با من که بردابرد او بینی
ورای بحر روحانی بدان شرطی که نگریزی
ایا ای عقل و تمییزی که لاف دیدنش داری
وآنگه باخودی بالله که بی الهام و تمییزی
مولانا
ز هجران خداوندی شمس الدین تبریزی
ایا ای ابر گر تو یک نظر از نرگسش یابی
به جای آب آب زندگانی و گهربیزی
به هنگامی که هر جانی به جانی جفت می گردند
بفرمودند گر جانی به جان او نیامیزی
هر آنچ از روح او آید به وهم روح ها ناید
که خشتک کی تواند کرد اندر جامه تیریزی
بیا ای عقل کل با من که بردابرد او بینی
ورای بحر روحانی بدان شرطی که نگریزی
ایا ای عقل و تمییزی که لاف دیدنش داری
وآنگه باخودی بالله که بی الهام و تمییزی
مولانا
۹۴/۰۶/۱۲