شعر صبح 204
دوشنبه, ۱۶ شهریور ۱۳۹۴، ۰۸:۰۰ ق.ظ
ساقی بیار باده که ماه صیام رفت
درده قدح که موسم ناموس و نام رفت
مستم کن آن چنان که ندانم ز بیخودی
در عرصه خیال که آمد کدام رفت
دل را که مرده بود حیاتی به جان رسید
تا بویی از نسیم می اش در مشام رفت
در تاب توبه چند توان سوخت همچو عود
می ده که عمر در سر سودای خام رفت
دیگر مکن نصیحت حافظ که ره نیافت
گمگشته ای که باده نابش به کام رفت
حافظ
درده قدح که موسم ناموس و نام رفت
مستم کن آن چنان که ندانم ز بیخودی
در عرصه خیال که آمد کدام رفت
دل را که مرده بود حیاتی به جان رسید
تا بویی از نسیم می اش در مشام رفت
در تاب توبه چند توان سوخت همچو عود
می ده که عمر در سر سودای خام رفت
دیگر مکن نصیحت حافظ که ره نیافت
گمگشته ای که باده نابش به کام رفت
حافظ
۹۴/۰۶/۱۶