شعر صبح 218
دوشنبه, ۳۰ شهریور ۱۳۹۴، ۱۰:۵۴ ق.ظ
آن کز دهن تو رنگ دارد
انصاف که رزق تنگ دارد
ماهی که بیافت آب حیوان
بر خشک چرا درنگ دارد
ما را باری نگار خوش قول
اندر بر خود چو چنگ دارد
هر جان که در این روش بلنگد
جان تو که عذر لنگ دارد
سنگین جانی که با چنین لعل
سودای کلوخ و سنگ دارد
خامش کن و جاه گفت کم جوی
کاین جاه مزاج بنگ دارد
مولانا
انصاف که رزق تنگ دارد
ماهی که بیافت آب حیوان
بر خشک چرا درنگ دارد
ما را باری نگار خوش قول
اندر بر خود چو چنگ دارد
هر جان که در این روش بلنگد
جان تو که عذر لنگ دارد
سنگین جانی که با چنین لعل
سودای کلوخ و سنگ دارد
خامش کن و جاه گفت کم جوی
کاین جاه مزاج بنگ دارد
مولانا
۹۴/۰۶/۳۰