شعر صبح 22
سه شنبه, ۱۹ اسفند ۱۳۹۳، ۰۵:۲۲ ق.ظ
بگرفت کار حسنت چون عشق من کمالی
خوش باش زان که نبود این هر دو را زوالی
چون من خیال رویت جانا به خواب بینم
کز خواب می نبیند چشمم بجز خیالی
رحم آر بر دل من کز مهر روی خوبت
شد شخص ناتوانم باریک چون هلالی
حافظ مکن شکایت گر وصل دوست خواهی
زین بیشتر بباید بر هجرت احتمالی
حافظ
خوش باش زان که نبود این هر دو را زوالی
چون من خیال رویت جانا به خواب بینم
کز خواب می نبیند چشمم بجز خیالی
رحم آر بر دل من کز مهر روی خوبت
شد شخص ناتوانم باریک چون هلالی
حافظ مکن شکایت گر وصل دوست خواهی
زین بیشتر بباید بر هجرت احتمالی
حافظ
۹۳/۱۲/۱۹