شعر صبح 39
جمعه, ۷ فروردين ۱۳۹۴، ۰۷:۰۶ ق.ظ
شادی به روزگار گدایان کوی دوست
بر خاک ره نشسته به امید روی دوست
صبرم ز روی دوست میسر نمی شود
دانی طریق چیست تحمل ز خوی دوست
فردا که خاک مرده به حشر آدمی کنند
ای باد خاک من مطلب جز به کوی دوست
خاطر به باغ می رودم روز نوبهار
تا با درخت گل بنشینم به بوی دوست
سعدی
بر خاک ره نشسته به امید روی دوست
صبرم ز روی دوست میسر نمی شود
دانی طریق چیست تحمل ز خوی دوست
فردا که خاک مرده به حشر آدمی کنند
ای باد خاک من مطلب جز به کوی دوست
خاطر به باغ می رودم روز نوبهار
تا با درخت گل بنشینم به بوی دوست
سعدی
۹۴/۰۱/۰۷