شعر صبح 87
چهارشنبه, ۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۵:۴۴ ق.ظ
چون بر رخ ما عکس جمال تو برآید
بر چهره ما خاک چو گلگونه نماید
اشکم چو دهل گشته و دل حامل اسرار
چون نه مهه گشتست ندانی که بزاید
شاهیست دل اندر تن ماننده گاوی
وین گاو ببیند شه اگر ژاژ نخاید
از خانه عشق آنک بپرد چو کبوتر
هر جا که رود عاقبت کار بیاید
مولانا
بر چهره ما خاک چو گلگونه نماید
اشکم چو دهل گشته و دل حامل اسرار
چون نه مهه گشتست ندانی که بزاید
شاهیست دل اندر تن ماننده گاوی
وین گاو ببیند شه اگر ژاژ نخاید
از خانه عشق آنک بپرد چو کبوتر
هر جا که رود عاقبت کار بیاید
مولانا
۹۴/۰۲/۲۳