اندر تاملات یک کرگدن خسته

خستگی گاهی تنها یک آوا می شود

طبقه بندی موضوعی

پیوندهای روزانه

پیوندها

مرا چشمیست خون افشان ز دست آن کمان ابرو
جهان بس فتنه خواهد دید از آن چشم و از آن ابرو
هلالی شد تنم زین غم که با طغرای ابرویش
که باشد مه که بنماید ز طاق آسمان ابرو
دگر حور و پری را کس نگوید با چنین حسنی
که این را این چنین چشم است و آن را آن چنان ابرو
تو کافردل نمی بندی نقاب زلف و می ترسم
که محرابم بگرداند خم آن دلستان ابرو
اگر چه مرغ زیرک بود حافظ در هواداری
به تیر غمزه صیدش کرد چشم آن کمان ابرو

حافظ
۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ تیر ۹۴ ، ۰۴:۳۲
باد سرکش
عشق تو خواند مرا کز من چه می گذری
نیکو نگر که منم آن را که می نگری
این شمع و خانه منم این دام و دانه منم
زین دام بی خبری چون دانه می شمری
اندر قیامت ما هر لحظه حشر نوست
زین حشر بی خبرند این مردم حشری
این روح گرد بدن چون چرخ گرد زمین
فالجسم جامده و الروح فی السفری

مولانا
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ تیر ۹۴ ، ۱۰:۵۵
باد سرکش
زلف آشفته و خوی کرده و خندان لب و مست
پیرهن چاک و غزل خوان و صراحی در دست
سر فرا گوش من آورد به آواز حزین
گفت ای عاشق دیرینه من خوابت هست
برو ای زاهد و بر دردکشان خرده مگیر
که ندادند جز این تحفه به ما روز الست
آن چه او ریخت به پیمانه ما نوشیدیم
اگر از خمر بهشت است وگر باده مست
خنده جام می و زلف گره گیر نگار
ای بسا توبه که چون توبه حافظ بشکست

حافظ
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ تیر ۹۴ ، ۰۸:۰۰
باد سرکش
عمرها در پی مقصود به جان گردیدیم
دوست در خانه و ما گرد جهان گردیدیم
گفته بودیم به خوبان که نباید نگریست
دل ببردند و ضرورت نگران گردیدیم
رفته بودیم به خلوت که دگر می نخوریم
ساقیا باده بده کز سر آن گردیدیم
سعدیا لشکر خوبان به شکار دل ما
گو میایید که ما صید فلان گردیدیم

سعدی
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ تیر ۹۴ ، ۰۷:۳۰
باد سرکش
شکست عهد مودت نگار دلبندم
برید مهر و وفا یار سست پیوندم
تطاولی که تو کردی به دوستی با من
من آن به دشمن خون خوار خویش نپسندم
من آن نیم که پذیرم نصیحت عقلا
پدر بگوی که من بی حساب فرزندم
بیا بیا صنما کز سر پریشانی
نماند جز سر زلف تو هیچ پابندم

سعدی
۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ تیر ۹۴ ، ۰۵:۱۰
باد سرکش
یک جرعه می ز ملک کاووس به است
از تخت قباد و ملکت طوس به است
هر ناله که رندی به سحرگاه زند
از طاعت زاهدان سالوس به است

خیام
۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ تیر ۹۴ ، ۰۶:۱۰
باد سرکش
مرگ ما هست عروسی ابد
سر آن چیست هو الله احد
آن عددها که در انگور بود
نیست در شیره کز انگور چکد
دیده دیده بود آن دیده
هیچ غیبی و سری زو نجهد
نار او نور شد از بهر خلیل
چشم خر شد به صفت چشم خرد
دیده تر دار تو جان را هر دم
نگهش دار ز دام قد و خد
ور نه می کوشد و بر می جوشد
ز آتش عشق احد تا به لحد

مولانا
۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ تیر ۹۴ ، ۰۸:۳۰
باد سرکش
یوسف گمگشته بازآید به کنعان غم مخور
کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور
دور گردون گر دو روزی بر مراد ما نرفت
دایما یک سان نباشد حال دوران غم مخور
در بیابان گر به شوق کعبه خواهی زد قدم
سرزنش ها گر کند خار مغیلان غم مخور
حال ما در فرقت جانان و ابرام رقیب
جمله می داند خدای حال گردان غم مخور

حافظ
۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۱ تیر ۹۴ ، ۰۵:۰۹
باد سرکش
من از کجا غم و شادی این جهان ز کجا
من از کجا غم باران و ناودان ز کجا
هزارساله گذشتی ز عقل و وهم و گمان
تو از کجا و فشارات بدگمان ز کجا
کسی تو را و تو کس را به بز نمی گیری
تو از کجا و هیاهای هر شبان ز کجا
چو آدمی به یکی مار شد برون ز بهشت
میان کژدم و ماران تو را امان ز کجا
شرابخانه درآ و در از درون دربند
تو از کجا و بد و نیک مردمان ز کجا
خموش باش که گفتی بسی و کس نشنید
که این دهل ز چه بام ست و این بیان ز کجا

مولانا
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ تیر ۹۴ ، ۰۶:۰۶
باد سرکش
آمد بهار ای دوستان منزل به سروستان کنیم
تا بخت در رو خفته را چون بخت سرو استان کنیم
همچون غریبان چمن بی پا روان گشته به فن
هم بسته پا هم گام زن عزم غریبستان کنیم
ای غنچه گلگون آمدی وز خویش بیرون آمدی
با ما بگو چون آمدی تا ما ز خود خیزان کنیم
ای سبزپوشان چون خضر ای غیب ها گویان به سر
تا حلقه گوش از شما پردر و پرمرجان کنیم
بشنو ز گلشن رازها بی حرف و بی آوازها
برساخت بلبل سازها گر فهم آن دستان کنیم

مولانا
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ تیر ۹۴ ، ۰۶:۰۸
باد سرکش