اندر تاملات یک کرگدن خسته

خستگی گاهی تنها یک آوا می شود

طبقه بندی موضوعی

پیوندهای روزانه

پیوندها

فتنه ام بر زلف و بالای تو ای بدر منیر
قامتست آن یا قیامت عنبرست آن یا عبیر
گم شدم در راه سودا ره نمایا ره نمای
شخصم از پای اندرآمد دستگیرا دستگیر
گر نبارد فضل باران عنایت بر سرم
لابه بر گردون رسانم چون جهودان در فطیر
آه دردآلود سعدی گر ز گردون بگذرد
در تو کافردل نگیرد ای مسلمانان نفیر

سعدی
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ اسفند ۹۳ ، ۰۷:۰۹
باد سرکش
صنما با غم عشق تو چه تدبیر کنم
تا به کی در غم تو ناله شبگیر کنم
گر بدانم که وصال تو بدین دست دهد
دین و دل را همه دربازم و توفیر کنم
دور شو از برم ای واعظ و بیهوده مگوی
من نه آنم که دگر گوش به تزویر کنم

حافظ
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ اسفند ۹۳ ، ۰۵:۲۳
باد سرکش
من بی می ناب زیستن نتوانم
بی باده کشید بارتن نتوانم

من بنده آن دمم که ساقی گوید
یک جام دگر بگیر و من نتوانم

خیام
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ اسفند ۹۳ ، ۰۵:۱۴
باد سرکش
حیی که بقدرت سر و رو می سازد
همواره هم او کار عدو می سازد

گویند قرابه گر مسلمان نبود
او را تو چه گویی که کدو می سازد

خیام
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ اسفند ۹۳ ، ۰۵:۱۲
باد سرکش
برخیز ز خواب تا شرابی بخوریم
زان پیش که از زمانه تابی بخوریم

کاین چرخ ستیزه روی ناگه روزی
چندان ندهد زمان که آبی بخوریم

خیام
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ اسفند ۹۳ ، ۰۵:۳۲
باد سرکش
خدا زان خرقه بیزار است صد بار
که صد بت باشدش در آستینی
مروت گر چه نامی بی نشان است
نیازی عرضه کن بر نازنینی
درون ها تیره شد باشد که از غیب
چراغی برکند خلوت نشینی
ره میخانه بنما تا بپرسم
مآل خویش را از پیش بینی

حافظ
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ اسفند ۹۳ ، ۱۰:۴۸
باد سرکش
چون حاصل آدمی در این شورستان
جز خوردن غصه نیست تا کندن جان

خرم دل آنکه زین جهان زود برفت
و آسوده کسی که خود نیامد به جهان


خیام
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ اسفند ۹۳ ، ۰۵:۴۳
باد سرکش
هر که را باغچه ای هست به بستان نرود
هر که مجموع نشستست پریشان نرود
گر بیارند کلید همه درهای بهشت
جان عاشق به تماشاگه رضوان نرود
هر که دانست که منزلگه معشوق کجاست
مدعی باشد اگر بر سر پیکان نرود
به ملامت نبرند از دل ما صورت عشق
نقش بر سنگ نبشتست به طوفان نرود
عشق را عقل نمی خواست که بیند لیکن
هیچ عیار نباشد که به زندان نرود
سعدیا گر همه شب شرح غمش خواهی گفت
شب به پایان رود و شرح به پایان نرود

سعدی
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ اسفند ۹۳ ، ۰۵:۱۶
باد سرکش
بگرفت کار حسنت چون عشق من کمالی
خوش باش زان که نبود این هر دو را زوالی
چون من خیال رویت جانا به خواب بینم
کز خواب می نبیند چشمم بجز خیالی
رحم آر بر دل من کز مهر روی خوبت
شد شخص ناتوانم باریک چون هلالی
حافظ مکن شکایت گر وصل دوست خواهی
زین بیشتر بباید بر هجرت احتمالی

حافظ
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ اسفند ۹۳ ، ۰۵:۲۲
باد سرکش
ای لعبت خندان لب لعلت که مزیده ست؟
وی باغ لطافت به رویت که گزیده ست؟
ای خضر حلالت نکنم چشمه حیوان
دانی که سکندر به چه محنت طلبیده ست
با جمله برآمیزی و از ما بگریزی
جرم از تو نباشد گنه از بخت رمیده ست
رفت آن که فقاع از تو گشاییم دگربار
ما را بس از این کوزه که بیگانه مکیده ست
سعدی در بستان هوای دگری زن
وین کشته رها کن که در او گله چریده ست

سعدی
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ اسفند ۹۳ ، ۰۵:۴۹
باد سرکش